حضرت زهرا(سلام الله علیها) نشسته اند؛
بی بی منتظر حقیقی هستند،با یک حالت آماده ای هم نشسته اند....اول فردی که مهیای عزای حضرت ارباب هستند بی بی مطهره اند...باید از دیده ها گفت که چطور بی بی مهیا شده اند برای محرم....آری مادر ما عشق ابدی و ازلی غریبی دارند...
همه جا از محبت مادرانه دیده ایم و شنیده ایم اما شوق حضرت به وجود نازنین سید الشهداء طوفانی است...
سرمایه کون و مکان به اجازت الهی همگی در دستان بی بی است و مادر بی تکلف و به تفویض امر الهی همه قدرت ماسوا را هدیه کرده اند به آنها که نوکری می کنند..
مادر به نخ پیراهن مشکی ما هم نظر دارند..مادر ما را خیلی دوست دارند و این عشق از جنس همان عشق مادر و فرزندی است....
دمادم محرم است.....نشسته ای و می بینی یک حالت انقلاب در دل داری....
بیچاره ایم و نفهمیده ایم نزول اجلال نسیم چادر بر قلب نوکر است که تحول می آفریند. هر چقدر هم که بدویم و فعالیت کنیم به ذره ای از کوشش مادر نمی رسیم..
مادر خود را صرف حسین(علیه السلام) نموده است و در دست تکه ای از پیراهن خونی دارد..
اشک او عالم گیر و داغ او گرم است...بگو حسین تا ببینی مادر چگونه می گوید فداه....
بگو حسین تا بشنوی بغض مادر را که می گوید...بنی....
آری امام حسین هم دلبری کرده....سر زبانی حرف زده...چشم در چشم مادر که می شد عالمی دگرگون می شد...در جذبه نگاه این مادر و پسر غرقم و سیر نمی شوم...
بوی محرم می آید...و من هم دل دل کنان به کوی دلدادگیش پر خواهم زد...ان شالله...و سلام بر محرم...